...و به این ترتیب ما جمهوری اسلامی را پذیرفتیم!
ما مردم ایران ، کار بی نظیر و عجیبی کردیم. در شرایط غیبت امام معصوم (ع) ما تصمیم گرفتیم که حکومتمان را بر اساس دستورات اسلام بنا کرده و تحت ولایت مطلقه نائب امام زمان ، زندگی اجتماعی خود را مدیریت کنیم؛ کاری که عموماً امتها ،حتی با حضور پیامبران حاضر به پذیرش آن نبودند و به این ترتیب فصل جدیدی در تاریخ بشر رقم خورد.
این آری البته یک "نه" بزرگ هم در مقدمه اش بود که خیلی جسورانه به نظر میرسید. "نه" به هرگونه حکومت و ولایت طاغوت. این همان "نه" خطرناکی بود که هزاران هزار عبد صالح خدا برای ادای آن به خاک و خون افتادند و از هستی ساقط شدند. این همان "نه" با شکوهی بود که انسان را به جایگاه رفیع خلیفه الهی نزدیک میکرد. ما مردم ایران البته این "نه" را با هم قرائت کردیم. از آنروز عجیب و باشکوهِ "نه" به طاغوتها و "آری" به جمهوری اسلامی تمام تلاش دشمنان خدا بر این استوار است که اثبات کنند مردم ایران از آن کار بی نظیر خود پشیمانند و خیلی دوست دارند با طواغیت نسکافه بخورند و دوباره حضور آنها را در صحنه سیاسی و اجتماعی خود فراهم ببینند.
برخی گروههای سیاسی در کشور در طول این سالها تمام همتشان این بوده که معنایی حداقلی از آن "نه" و "آری" را تبلیغ کنند و اصرار دارند مردم یک "نه" به برخی رفتارهای شاه!! گفته اند و یک "آری" به آزادی و مردمسالاری!! این یعنی خالی کردن نظام برآمده از قیام مردم از محتوای دینی و ارزشی آن. این یعنی تلاش برای سقط کردن یک تجربه عالی و بی نظیر ، تلاش برای ناکام گذاردن مسیر تکامل جوی نهضت اسلامی مردم ایران.
ما از آنروزی که این تصمیم بزرگ را گرفتیم و آن "آری" را گفتیم جبهه شرک و طاغوت را در وضعیت انفعال قرار دادیم و این حاصل مدیریت قرآنی امام راحلمان بود و اگر قصد ادامه این مسیر پرعزت را داریم جز با دستورات قرآنی میسر نخواهد بود و قرآن از ما میخواهد که مشرکین و طاغوتها را به راه بیاوریم نه اینکه با آنها راه برویم. قرآن از ما میخواهد منحرفان را دعوت به پذیرش حق کنیم دعوت به پذیرش ربوبیت پروردگار عزیز عالم. عمل به دستورات قرآنی ما را در وضعیت پیشروی و فتح و دشمن را در وضعیت انفعال و پستی قرار میدهد.امید که چنین باشیم.